جدول جو
جدول جو

معنی لسان الله - جستجوی لغت در جدول جو

لسان الله
(لِ نُلْ لاه)
حجت و کلام خدای. یقال فلان ینطق بلسان اﷲ. (منتهی الارب). رجوع به لسان شود
لغت نامه دهخدا
لسان الله
زبان خدا فرمان خدا زبان خدا، حجت و کلام خدای
تصویری از لسان الله
تصویر لسان الله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امان الله
تصویر امان الله
(پسرانه)
آنکه در پناه و لطف وعنایت خداوند است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احسان الله
تصویر احسان الله
(پسرانه)
نیکی خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
(لِ نُلْ کَ)
حماض. نباتی است دوائی. و حماض را بدین اسم باز خوانند. (اختیارات بدیعی). از گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ و از تیره گاوزبانیان است، خشونت برگهای باریک آن بسیار و بواسطۀ سمیت کمتر مورد استعمال دارد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 242). نزد بعضی لسان الحمل و نزد جمعی حماض صغیر است و مذکور شد و نزد بعضی نباتی است برگش شبیه به برگ بارتنگ و درازتر و باتقعیر و بسیار نرم و اطرافش تند و ساقش زیاده بر دو ذرع و شعبه او بسیار و گره دار و باریک و گلش بنفش و تخمش باریک و اول تابستان میروید و منبتش حوالی آبهاست و بیخش سفید و پرشعبه و شعبها مثل ریسمان باریک و مشبک. در اول گرم و در دوم خشک و طبیخ او بقدر یک رطل رافع (؟) سپرز و ضمادش جهت التیام زخمهای تازه و گوشت آوردن زخمهای کهنه مؤثر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(لَ هُلْ لاه)
لعنه اﷲ. زشت روی کند و دور گرداند اورا از نیکی خدای تعالی و لعنت کند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ نُلْ بَرر)
پیش رفتگی خاک در آب. دماغه. شبه جزیره: واللسان لسان البر الذی ادلعه فی الریف علیه الکوفه الیوم والحیره قبل الیوم. (معجم البلدان ذیل کلمه لسان)
لغت نامه دهخدا
(لِ نُلْحَق ق)
هو الانسان الکامل المتحقق بمظهریه الاسم المتکلم. (تعریفات). لسان حق. انسان کامل
لغت نامه دهخدا
(لِ نُلْ حَیْ یَ)
مارزبانک. مارزبان. از انواع سرخسها و در تمام نقاط مرطوب و معتدل فراوان است و هر پایۀ آن دارای دو برگ است که یکی گسترده و دیگری بصورت ساقه ای است که هاگدانها مانند سنبله ای بر روی آن قرار گرفته اند. برای بند آوردن خون و التیام جراحات و به عنوان قابض به کار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 169)
لغت نامه دهخدا
(لِ نُلْ کَ)
نام شمشیر تبع، نام چند تیغ دیگر. (منتهی الارب). اسم سیوف. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زبان خدا، مرد خدا زبان حق (خدا)، انسان کامل (چون مظهریت اسم متکلم است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان البر
تصویر لسان البر
دماغه پیش رتفتگی خاک در آب دماغه
فرهنگ لغت هوشیار
سرخس خونبند، گیاه مار زبان گونه ای سرخس که در تمام نقاط مرطوب و معتدل فراوان است و هر پایه اش دارای دو برگ است یکی گسترده و دیگری بصورت ساقه که هاگدانها بصورت سنبله ای بر روی آن قرار گرفته اند. از انساج این گیاه برای بند آوردن خون و التیام جراحات و بعنوان قابض استفاده میشود، مار زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان الکلب
تصویر لسان الکلب
سگ زبان
فرهنگ لغت هوشیار
خدایش زشتروی گرداناد زشت روی کند و دور گرداند او را از نیکی خدای تعالی و لعنت کند
فرهنگ لغت هوشیار
درود خدا. یا سلام الله علیه. درود خدا بر او باد، (پس از ذکر اسم پیغمبر یا امام آورند)، یا سلام الله علیهم احمعین. درود خدا برایشان (همه) بادخ (پس ازذکر اسم پیغمبران یا امامان آرند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقا الله
تصویر لقا الله
دیدار خدا دیدار خدا. یا یوم لقا الله. روز قیامت
فرهنگ لغت هوشیار